تاریخچه و کتابشناسی کتاب مخوف و بحث برانگیز
Necronomicon
اسم اصلی کتاب " العضیف " میباشد که کلمه ای عربی و به معنای زمزمه شبانه است که اعراب این نداهای شبانه را که اکثرا توسط حشرات میبود به زمزمه های شیطانی نسبت میدادند.
این کتاب توسط فردی به نام عبدال الحضرت - که گفته میشود - شاعری دیوانه از سرزمینه صنعا واقع در یمن که درسالهای 700 بعد از میلاد میزیسته نوشته شده . او حدود 10 سال در قسمت جنوبی بیابان پهناورعربستان در خرابه ها و زیرزمین های شهر بابل کهن - خود را منزوی کرده بو . که در آن دوران توسط قدما این مکان - از بیابان بزرگ عربستان - به ربا الخالییه معروف بوده که مکانی ممنوعه بوده چون اعتقاد بر این بود که توسط ارواح شیطانی نگهبانی میشود و دیوهای مرگ از آنجا پاسداری میکنند .
در همین بیابان است که توسط راویان و مورخان و افرادی که جرات ورود بدین مکانها را داشته اند روایات و داستانها و اساطیر زیادی درباره موجودات و جریانات مخوف این مکان توسط نقل و روایت شده .
در سالهای پیایان عمرش عبدالحضرت به دمشق نقل مکان میکند و دمشق مکانی است که کتاب العضیف را نوشته . گفته میشود در سال 738 بعد از میلاد هم ناپدید شد یا درگذشت این مندرجات وشهادت ها توسط یکی از مورخان آن دوران به نام ابن خالیخان بدین گونه نقل شده که در سال 738 عبدلحضرت در روز روشن روبروی چشمان افراد زیادی که در ان مکان وحشت زده و مبهوت به او مینگریستند توسط نیروی نامرئی و اهریمنی بطرز وحشتناکی کشته شد . در باره جنون نویسند داستانهای متفاوتی نقل میگردد . ادعا میشود که او شهر پنهان منارها را دیده است که این شهر پنهان و زیر زمینی خود زیر شهری مخروبه و بی نام در صحرای بزرگ عربستان مدفون میباشد که توسط نژادی مخفی و خیلی پیر تر از نوع بشر مورد استفاده بوده . برخی هم میگوید که او دیوانه نبوده تنها در ان زمان جرات کرده که مسلمانی متفاوت باشد . او دو موجودات ناشناسی - که اکنون میدانیم شیاطینی کهن - به نامهای یوغ ساثوث و کاثولا را هم عبادت میکرده .
در سال 950 میلای کتاب او که آن زمان از شهرت و فراوانی میان فلاسفه دوران برخوردار بود و بحث روز محافل آنها شده بود بصورت خیلی سری توسط تئودوروس پیلاتوس به یونانی برگردانده شد و نامش هم به نکرونامیکون تغیر کرد . برای مدتی حدود یک صده این کتاب منبعی جهت مراسم مخوف و پنهانی بود . که در همان دوران توسط فردی به نام پاتریخ میکایل سوزانده شد. و در موردش تنها بصورت خیلی پنهانی گزارشاتی در دست است تا این که در سال 1228 ائولاس ورمینوس ترجمه لاتین این کتاب را در قرون وسطا انجام داد که در قرنهای 15 و 17 ام دو بار این ترجمه لاتین زیر چاپ رفت که اولین دفعه به زبان المانی هم چاپ شد و در قرن 17 ام برای بار دوم زیر چاب رفت و این دفعه به زبان اسپانیولی هم ترجمه شد . جالبه بدانبد که در همان اوایل روزهای چاپ این کتاب به زبان لاتین این کتاب توسط پاپ گرگور نهم تحریم شد . گفته میشود که نسخه اصلی آن که به زبان عربی بود سر همین توجه و حساسیت دوباره به این کتاب به جهت ترجمه اش به لاتین بوجود آمده بود برای همیشه نابود شد و کسی دیگر نسخه اصلی عربی را ندیده . حتی نشانه ای از ترجمه لاتین که در سالهای 1500 به چاپ رسید هم در دست نیست . ترجمه زبان انگلیسه این کتاب اولین دفعه توسط دکتر دی انجام شد که هرگز زیر چاپ نرفت و نمونه اصلی آن تنها بصورت مجموعه از دست نوشته ها باقی ماند . تنها یک نسخه متعلق به سالهای 1500 و به زبان لاتین بعدها در سال 1692 از مجموعه کتابهای یک فرد ثروت مند بدست امد که هم اکنون در موزه بریتانیا زیر قفل و زنجیر نگه داری میشود . نسخ لاتین چاپ قرن 17 ام در موزه بیبلوتیک نچرال پاریس. کتابخانه ویدنر در هاروارد و کتابخانه مسکاتونیک در دانشگاه ارخام و نمونه هم در دانشگاه بونس ایرس نگه داری میشوند و حتما نمونه های بیشمار دیگری هم همچنان بصورت سری در دست مردم هست . حتی در مورد یک کپی از قرن 15 هم هم شایعه است که دست میلونری در آمریکا می باشد و گفته میشود که نسخه ای هم تحت مالکیت سالمن پیکمن بود که هنگامی که آقای پیکمن در سال 1926 ناپدید گشت این کتاب هم با او از نظرها دور ماند . این کتاب تقریبا از طرف تمامی مجتهدین و روحانیون کشورها مختلف تکفیر و تحریم شده . اعتقاد بر این است که خواند این کتاب واجرای مراسمش نتایجی وحشتناک و اسفناک برای خواننده در پی خواهد داشت که متاسفانه این اعتقاد اکنون هویدا شده که شایعه بیش نبوده که توسط متعصبین پاییه ریزی شده بود.
خلاصه این که
کتاب العضیف توسط عبدلحضرت در سال 730 در دمشق نوشته شده
در سال 950 تئودوروس پیلاتوس به یونانی تحت نام نکرونامیکون ترجمه شد
در سال 1050 توسط پاتریخ میکائل سوزانده و نابود گردیده
در سال 1228 از نسخه یونانی توسط ائولوس ورمینوس به لاتین ترجمع گردید
در سال 1232 توسط پاپ گرگرور نهم تحرم گردید
در قرن 15 ام به لاتین تجدید چاپ شد و نسخه آلمانی هم ارائه گردید
در قرن 16 ام گفه میشود از نسخه های آلمانی ترجمه ایتالیایی هم انجام شده
در قرن 17 ام برای بار دوم نسخه لاتین این دفعه با ترجمه اسپانیولی تجدید چاپ گردید
این کتابشناسی در 27 نوامبر سال 1927 توسط کلارک اشتون اسمیت بصورت نامه به
نویسندای به نام اچ پی لاوکرافت ارائه شده که اون نیز در سال 1938 این مقاله را بچاپ رساند
ترجمه این مقاله هم در 9 اکتبر 2007 توسط گرگ نقره ای به خوانندگان وبلاگ جادوگران تقدیم میگردد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر