ماهیت به معنای چیستی است
خلقت جن از آتش است نه آتش شناخته شده بلکه سخن از نوعی آتش است برای اینکه گفته شده
نار و لفظ نار نکره است و معرفه نیست به همین جهت مراد آتش معمولی نیست در این مورد خدا به دو نوع از مرحله خلقت جن اشاره کرده یک مرحله مارج و دیگری نار، مارج در این جا منظور اختلاط شعله های آتش میباشد و بعضی گفته اند که معنی تحرک نیز در آن هست که تفاسیر آن را به شعله های بی دود تفسیر کرده اند
مارج مرحله دیگر از نار است و نار خودش قابل رویت است ولی مارج محصول نادیدنی از آتش است که همان انرژی حاصله از آتش است که حرکت کننده و نفوذ کننده و همراه با ارتعاش است یا همان امواج حرارتی است یا چیزی حاصل از امواج حرارتی .
در قرآن آمده است : و خلق کردیم جن را از نار سموم
منظور از نار سموم این آتش برافروخته مانند آتش دست آورد بشر نیست بلکه از آتش فراگیر و سوزنده قبل از آفرینش انسان است و اگر قرار باشد آن طور که آیات دیگر خبر میدهند جهان جن را یک جهان پهناور بدانیم لازم است نار سموم را نیز یک آتش گسترده وپهناور و دراز مدت و پایدار بدانیم که همان آتش های مربوط به دوران پیشین زمین است یا آتشهای درون زمین ویا مربوط به کرات آسمانی و خورشید ها است که جهان جن از نار سموم ساخته و آفریده شده است باید پذیرفت این منبع آتش هنوز هم هست و هنوز هم منشاء پیدایش افراد و اصناف جن میگردد .
اجنه اجسامی هوایی یا ناری (آتشی)هستند که قادرند به اشکال مختلف در آیند . و دارای عقل و هوشند.
در جن و شیطان جنبه هوا و آتش غالب است و ساختمان بدنشان طوری است که در نهایت لطافت بوده و کاملا قویمی باشد اما کسانی که به عالم مجردات اعتقاد دارند می گویند اجنه موجوداتی ارضی و سفلی هستند ، پاره ای از این موجودات سفلیه تابان و الهی اند که اجنه صالحه هستند .
عده ای از فیلسوفان گذشته و اصحاب ریاضت ، جن را ارواح سفلیه می نامیده و معتقدند که ارواح سفلیه سریع الاجابه هستند و ارواح فلکیه نصی الاجابه و قوی میباشند.
و نیز معتقدند که اجنه جسم نیستند و داخل در اجسام دیگر هم نیستند بلکه قائم به نفس خود می باشند .
گروهی دیگر معتقدند که اینها ارواح بشر هستند وقتی که ازبدنها جدا می شوند قدرت و کمال آنها زیاد می شود .
نظر من این است که این گفتار با نص صریح قرآن سازگاری ندارد و مردود است.
جنها موجودات نامرئی هستند که از آتش بدون دود یا انرژی حرارتی آفریده شده اندکه احیانا
دیده هم میشوند
جن در رديف انسان است ، يعنی در عالم جزء مخلوقاتی است كه مكلف و موظف اند ، مثل انسان ، منتها مخلوقی است كه درجه اش از انسان پايينتر است .
قرآن میگويد ما انسان را ازخاك ، گل ، اين جور چيزها آفريديم و جن را از شعله هایی از آتش آفريديم " « و خلق الجان من مارج من نار »" جنس او آتشين است ، اين يك جنس است و او جنس ديگری ، مبدأ مادی اين يك چيز است و مبدأ مادی او چيز ديگری .
شيطان هم راجع به آدم اول همين حرف را زد ، گفت " « خلقتنی من نار و خلقته من طين »" مرا از آتش آفريدی و او را از گل .
در قرآن به جن و انس " ثقلين " گفته شده است ، بر خلاف ملائكه كه داخل در ثقلها نيستند . " ثقل " از همان ماده " ثقل " كه به معنی سنگينی است .اشيائی كه وزن دارند ثقل و جسمهايند كه دارای سنگينی هستند .
در اينكه انسان ثقل است يعنی دارا وزن و سنگينی باشد ، امر مشكلی بوده است . حداكثر آنچه كه تصور میكردند ( اين بود كه ) مثلا در مورد هوا میگفتند هوا جسم هست ولی جسم غير مرئی است چون ما يكديگر را به وساطت هوا و نور میبينيم اما خود هوا را نه میبينيم و نه لمس میكنيم ، وجود هوا را به قرائنی به دست میآورم ، از قبيل اينكه وقتی مثلا كوزهای را در آب فرو میبريم میبينيم قلقل میكند ، احساس میكنيم كه يك چيزی دارد خارج احساس مینيم يك چيزی با صورت و دست ما تماس پيدا میكند و فشار میآورد ، در صورتی بود كه ( قدما ) راجع به اينكه يك شیء جسم باشد و مرئی نباشد داشتند .
ولی امروز مسأله شكل ديگری پيدا كرده و آن اين است : جسم يعنی شيئی كه داراری جوهری باشد كه دارای ابعاد است . اينكه در قديم خيال میكردند همه جسمها سه بعدی است امروز مورد قبول نيست يعنی معتقدند كه ممكن است جسمی دو بعدی باشد ، جسمی يك بعدی باشد ، جسمی چهار بعدی باشد ، جسمی شش بعدی باشد .
میگويند ما خودمان سه بعدی هستيم و ساختمان ادراك ما هم ساختمان سه بعدی است يعنی ما فقط اجسام سه بعدی را درك میكنيم . اگر اجسامی باشند كه سه بعدی نباشند ، دو بعدی يا چهار بعدی باشند آن وقت ديگر ما نمیتوانيم آنها را درك كنيم . شايد دو بعديها را مثلا بتوانيم درك كنيم جهار بعديها را نتوانيم يا بر عكس .
به هر حال ادراكات ما ادراكات سه بعدی است نه كمتر و نه بيشتر . بنابراين ممكن است در همين فضا الان اجسامی وجود داشته باشند كه جسم باشند ، ثقل باشند ، وزن داشته باشند ، ما وجود آنها را احساس نكنيم ولی آنها واقعا وجود داشته باشند .
اين احكامی هم كه ما آنها را برای همه اجسام ، قطعی فكر میكنيم آنچنان قطعيت ندارد . مثلا میگوييم كه جسمی از جسمی نمیتواند عبور كند . اگر همين اتاق درهايش بسته باشد ما ديگر نمیتوانيم از اين ديوارها عبور كنيم مگر اينكه بشكافيم .
بدون اينكه شيشه را بشكنيم يا در را باز كنيم و ياد ديوار را بشكافيم نمیتوانيم عبور كنيم . ولی میگويند اجسامی كه مثلا دو بعدی هستند از همين ديوار عبور میكنند بدون آنكه ديوار شكافته شود .
آشنائی با قرآن 6 تفسیر سوره الحمن: استاد مطهری
جن در فرهنگهای مختلف با ماهیت های مختلف تعریف شده است:
در اروپا و غرب به غیر از قسمتهایی از قاره آفریقا جن را ارواح خبیث و سرگردان میدانند به این معنا که افرادی که میمیرند یا اعمال نیک دارند که وارد بهشت میشوند یا اعمال بد دارند که سرگردان هستند و آنها اجنه را ارواح سرگردان میدانند یعنی میگویند موجودی مجزای از انسان نیست یعنی ماهیت وجودی جن همان روح بدون جسم است.
نظر وب درباره ماهیت جن:
جن موجودی دنیوی و مادی است . و هیچگونه سنخیتی با ملائک ندارد زیرا ملائک موجوداتی ماورائی و از عالم مجردات هستند . در حالی کهجن از عالم ماده است ولی با حواس ما قابل ادراک نیست.
انسان از خاک است و جن از آتش : اینکه انسان از خاک است به این معنا است که عنصر وجودی او از خاک است پس خاصیت خاک جرم داشتن و وزن داشتن است و اینکه جن از آتش است عنصر وجودی او دارای خواص آتش سبک بودن و هوایی بودن است .
حال تصور کنید:
انسان : موجودی که از خاصیتهای خاکی برخورداراست + دارا بودن عقل
جن: موجودی که از خاصیتهای آتش برخوردار است + دارا بودن عقل
انسان جسم متراکم و قابل رویت دارد و جن جسم غیر متراکم ( همانند دود آتش یا انرژی حاصل از آتش ) که هر گاه بخواهد همانند دود خود را متراکم کرده و به رویت در می آید و هر گاه بخواهد خود را لطیف و غیر متراکم میکند تا از نظرها پنهان شود .
برای واضح شدن موضوع بهتر است اینگونه بگوییم ما دارای روح هستیم و جسم ، جسمی که از خاک است جن نیز دارای روح بوده (صرف نظر از چگونگی روح در جن) وجسم ، جسمی که از آتش است تنها تفاوت جن با انسان در نوع جسم و تعقلات و تفکرات این دو موجود است .
خوب این مسلم است که قابلیت آتش ، دود و حرارت توان شکل گیری به اشکال مختلف و ظرفی که در آن قرار میگیرد می باشد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر