مسلمانان که پیرو دین اسلام هستند، به جادو اعتقاد دارند و انجام آن (سحر) را منع و نهی میکنند. سحر به معنای غیب گویی یا جادوی سیاه است. مسلمانان عقیده دارند که دو فرشته به نامهای هاروت و ماروت، جادوگری را به انسان یاد دادند تا فرمانبرداری او را برای خودداری و پرهیز از انجام آن آزمایش کنند.
«و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخوانند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل “هاروت” و “ماروت” نازل شد پیروی کردند. و به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند» “ما وسیله آزمایشیم، کافر نشو!” ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند بوسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرا میگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلماً میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند! (سوره دوم قرآن، آیه ۱۰۲)
با این حال، انجام «معجزه» در اسلام فقط برای یک پیامبر (نبی) مجاز است، برخی از مکاتب فکری در اسلام به نوعی از آموزش و تعلیم متافیزیکی معتقدند که شخص به به دست آوردن قدرتی، میتواند کارهایی شبیه به معجزه انجام دهد («کرامت»). با این حال، این نیز جادو نیست، بلکه یک نیروی ذهنی است. در طول دوران طلایی اسلام، مخلوطی از تفکر Hermetic و chaldean بود که به دلیل ترجمه بسیاری از متنها به زبان عربی پدید آمده بود. جادویی که بر اساس فرشتگان، ویژگیهای ۹۹ اسم الله، آیات قرآن و قدرت حرفهای عربی پدید آمده بود، بین قرون ۹ تا ۱۳ بعنوان جایگزینی برای غیب گویی پذیرفته شد. یکی از کتابهای معروف این دوره، شمس المعارف الکبری است که توسط احمد البانی نوشته شده. این کتاب، بعدها توسط مسلمانان راست آیین به عنوان غیب گویی رد شد، ولی همچنان آن را میخوانند. این نوع جادو، به جای آنکه اسمش سحر باشد، علم الحکمة (دانش عاقل) علم Shem Yah (مطالعه نام الهی)، و روحانیت نام داشت. برای مثال، در سنت و احادیث اسلامی مانند آنچه در یهودیت است، حضرت سلیمان میتوانست با پادشاهی حیوانات ارتباط برقرار کند، این مورد خدادادی است و معجزهاست و نه جادوگری. اما بعدتر، نام آدمی مرموز را در حلقه افرادی که اطراف سلیمان هستند، میخوانیم به نام “آصف بن برخیه” که گفته میشود با دانشی که در مورد نامهای الهی داشته، از فرشتگان نیز بهتر عمل میکرده. این مضمون هنگامی که قرآن اینکه چگونه خدا به حضرت آدم اسامی الهی را گفت، را بر میشمرد، تکرار میشود. هنگامی که از فرشتگان خواسته میشود آنها را دوباره تکرار کنند، نمیتوانند، اما حضرت آدم میتواند. توانایی بیان اسامی الهی یک نیروی جادویی است که از طریق فضایل الهی (مانند «کرامت») به انسان داده میشود و بنابراین میتواند توسط انسان به دست آورده شود؛ یعنی به معنای درست کلمه، “اکتسابی” است. بسیاری از مسلمانان، بوِیژه در طول قرون وسطی، به موضوعاتی از قبیل فرشهای پرواز کنان و علوم عجیب و غیر عادی مثل کیمیاگری و ستاره شناسی عقیده داشتند؛ یک شاگرد میتوانست تحت نظر یک استاد مناسب (پیر) این علم را دریابد. مثلاً گفته میشود دانشمند امپراتوری ایران، بیرونی میتوانسته با استفاده از اصطرلابها، و با علم نجوم وقایع آینده را پیش گویی کند. شیخ انصاری در مکاسب آوردهاست که سحر بدین گونه هاست یا بر زبان جاری کنند، یا بنویسند، یا نوشتهای که به همراه دارند، یا قسم بدهند مانند جن و شیاطین را به انجام کاری، یا بخور بدهند، یا بدمند و یا مجسمه درست کنند، یا با تصفیه نفس به تصرف امور بپردازند، و یا با استخدام ملایکه یا اجنه به کشف اشیای گمشده یا علاج امراض بپردازند. سایت لقمان (لاهوتیان)
انواع اعمال جادوگری
شناخته شده ترین عمل جادوگری، طلسم (غیر طبیعی) است، که عبارت است از یک فرمولی که انجام آن اثر مطلوبی را به همراه دارد. طلسمها اغلب یا گفته مشهود میشوند یا نوشته میشوند یا به طور فیزیکی انجام میپذیرند. اینها دارای یک سری قسمتهای تشکیل دهندهاست. شکست و عمل نکردن یک طلسم ممکن است دلایل زیادی داشته باشد، مثلاً دنبال نکردن فرمول به طور دقیق، مناسب نبودن شرایط که مانع از هدایت نیروها میشوند، کمبود توانایی جادوگری. یک عمل جادوگری مشهود دیگر«غیب گویی» است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آیندهاست. انواع غیب گویی عبارتند از:
* ستاره شناسی
* طالع بینی
* فال ورق
* پیشگویی، عرافی
* فال گیری
* رمل و اسطرلاب
* مشورت با ئی چینگ
* تفسیر فال یا طالع
* خواندن کارتهای ورق فال گیری
* گوی بینی
«Necromancy». نوع دیگری از این کار است که شامل اخطار و گفتگو با روح مردگان میشود. این کار را گاهی فقط هنگامی انجام میدهند که بخواهند با روح عزیزی که مردهاست رابطه برقرار کنند؛ همچنین میتواند برای گرفتن اطلاعات از روحهای مردگان به عنوان نوعی پیش گویی باشد یا به عنوان فرمان دادن به روحهایی که در یک طلسم شرکت دارند برای کمک کردن به انجام طلسم. انواع جادو را میتوان بر اساس تکنیکهایی که در انجام آنها وجود دارد، تقسیم بندی کرد. یک تقسیم بندی معمول، کل جادوها را به دو قسمت «سرایتی» و «همسانی» تقسیم میکند که یک یا هر دو نوع را میتوان در یک جادو به کار برد. جادوی سرایتی شامل استفاده از عناصر فیزیکی است که زمانی با شخص یا چیزی که میخواهیم روی او تأثیر بگذاریم، در تماس بودهاست. نوع دوم شامل استفاده از تصاویر یا اشیای فیزیکی است که به نوعی با شخص یا چیزی که میخواهیم تحت تأثیر قرار دهیم، شباهت دارد. عروسکهای وودو مثالی از این دست هستند. یک تقسیم بندی دیگر جادو را به دو دسته متعالی و پست تقسیم میکند: (اولی از یک نیروی الهی استعانت میجوید و هدف متعالی دارد، و دومی از ارواح کمک میگیرد و هدف شخصی دارد.) نوع دیگر تقسیم بندی، جادو را به دو صورت واضح و تدریجی و ظریف تقسیم میکند؛ این دو بیشتر به جادوی افسانه یا اسطوره مربوط هستند و چیزی که اکنون همگان از اثرات جادو در ذهن دارند را شامل نمیشود. جادوی واضح، جادویی است که به سرعت نتیجه اش ظاهر میشود. اما جادوی پنهان و ظریف اثرش به طور تدریجی و نامحسوس دنیا را تغییر میدهد. مورخ دانشگاهی ریچارد کیک هِفِر جادو را به دو نوع روانشناختی و خیالی (توهمی) تقسیم میکند. اولی بر روی ذهن دیگری تأثیر میگذارد تا آنگونه که جادوگر میخواهد عمل کند، مانند طلسم عشق و دومی، پدید آوردن عجایب گوناگون است. جادویی که ضیافت شامی را پدید آورد یا جادوگر را نامرئی کند، از نوع دوم است. جادویی که تغییر فیزیکی را در شیئی را به شکل یک معجزه بوجود آورد، در این تقسیم بندی گنجانده نشدهاست.
سنتهای جادوگری
راه دیگر تقسیم بندی جادوها بر حسب “سنت ها” است، که به مجموعهای از عقاید و اعمال جادوگرانه اطلاق میشود که مربوط به گروههای فرهنگی مختلف و سلسله و مراتب انتقال آن جادو است. برخی از این سنتها بسیار ویژه و از لحاظ فرهنگی محدود به یک گروه خاص هستند. عدهای دیگر نیز التقاطیتر و syncretistic تر هستند. این سنتها هم شامل غیب گوییها و هم طلسمها میشوند. هنگامی که با واژه “سنت ها” سر و کار داریم، ممکن است بسیاری به غلط تصور کنند، هر دینی که موبد یا روحانی یا عامِل دینی آن، طلسم و تعویزی را به کار میبرد. یک “سنت جادوگری” است، با اینکه آن دین دارای روحانیت، مردم عادی و یک سری آداب عبادی ثبت شدهاست. این کج فهمی بخصوص زمانی اتفاق میافتد که عدهای از دینها یا دینهای عامه به غلط به عنوان “جادو” یا حتی “غیب گویی” پنداشته میشوند. نمونههایی از سنتهای جادویی، عامه-جادویی، دینی-جادویی در زیر میآیند:
* کیمیاگری
* آنیمیسم(زنده انگاری)
* بونپو
* جادوی تشریفاتی و رسمی
* جادوی آشفتگی
* دروییدیسم (که یک دین باستانی سلیتک است)
* هرمتیسیسم
* آیین هندوی مانتریک
* هودو (طلسم)، شعبده بازی، rootwork
* هونا
* جادوگری در تنخ، که در کتاب عهد قدیم موجودات و مربوط به جادوگری یهودی است
* کابالا
* Nagualism
* عصر جدید
* obeah
* Onmyodo
* پائولو مونت
* pow-wow (که نوعی جادوگری عامهاست)
* Psychonautics
* Quimbanda
* ریکی
* Santeria
* شیطان پرستی
* Seid
* آئین یا مذهب شمَن (شمن آیینی)
* شینتو
* تلیما
* دین تائو
* VOdun
* وودو
* ویکا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر