۱۳۹۷ مهر ۲۴, سه‌شنبه

ذوالقرنين و آب حيات

شايد شما هم تا به حال در فيلم ها رمان ها داستان ها کارتون ها و… چيزي در مورد اکسير جواني و يا آب حيات شنيده باشيد نمي دونم اين طور هست يا نه؟
ولي به هر حال موضوع امروز در مورد چشمه اي به نام چشمه ي آب حيات يا (عين الحياه) مي باشد.
قبل از آنکه وارد بحث در اين مورد شويم شما ابتدا بايد با شخصي به نام ((ذوالقرنين)) آشنا شويد.
ذوالقرنين کيست؟
در حواديث و تفاسير کتب تاريخ از جمله محمد بن جرير طبري و همچنين در کتب آسماني از جمله تورات و قرآن نام ذوالقرنين برده شده اما اين که اين ذوالقرنين که و چه کاره بوده مورد بحث دانشمندان و محققان اسلامي و همچنين روحانيون ميباشد.
دسته اي او را از اولاد فرشته گان ميدانند بعضي او را حکيم ميشناسند برخي وي را پادشاه روي تمام زمين دانسته اند گروهي او را پيغمبر مرسل و گروهي ديگر وي را پيغمبري که وي را سلطنت بخشيده اند ميشناسند مانند سليمان پيغمبر.
اين طور که از اين گونه تفاسير ميشود فهميد آنست که وي شخصي بسيار قدرتمند بوده و خداوند زمين را تحت اختيار او قرار داد. وي با جنگ و جهاد به کشور گشايي مي پرداخت کوهها و دشتها را زير پا ميگذاشت از گرما و سرما نمي هراسيد و هموار و ناهموار براي او تفاوتي نداشت چرا که خداوند متعال وي را بر زمين مسلط و ابرها دشتها و کوهها و همچنين اطاعت سربازان را نصيب او کرده بود و مشيت خدا بر اين قرار گرفته بود که او را به پيروزيهاي با ارزش و فتوحات بي نظيري برساند.
اما بايد ديد که نظر پيشوايان اسلام در اين مورد چه گونه بوده است؟ از امام جعفر صادق پرسيدند که:
آيا ذوالقرنين پيغمبر بود يا پادشاه؟ ايشان فرمودند:او نه پيغمبر بوده است و نه پادشاه بلکه بنده اي از بنده گان خدا بود که براي خدا کار ميکرد خداوند هم تمام وسايل را در اختيار او گذاشته تا بر زمين حکم راني و بندگان را به راه راست هدايت کند.
ماجراي چشمه ي آب حيات
در روايات آمده است که او را از حال فرشته خبر دادند که زندگي جاودان دارد.ذوالقرنين از فرشته اي پرسيد:شرايط زندگي ابدي چيست؟گفت:خداوند آب حياتي آفريده که هر کس از آن بياشامد زندگي ابدي خواهد داشت و تا روزي که نفخه صور دميده شود زنده خواهد بود.پرسيد:آن چشمه ي حيات کجاست؟گفت در ظلمات پرسيد ظلمات کجاست؟ جواب داد:که در مشرف و در روي زمين است وهيچ کس جز خداي تبارک و تعالي و هر آن که او بخواهد از مکان دقيق آن چشمه با خبر نيست و حتي من که از نزديکان و مقربان درگاه الهي هستم از مکان اصلي آن بي خبر هستم اين بگفت و از ديده ي او غايب گرديد.
(دوستان عزيز دقت داشته باشيد که گفته شد چشمه ي آب حيات فقط در زمين موجود است اگر خوب دقت کنيد متوجه چيز عجيبي ميشويد و آن اينکه اين جمله نشان دهنده آنست که در کهکشانها و کرات ديگر آسماني نيز حيات وجود دارد ولي خداوند تبارک و تعالي آن را در کره ي زمين و در اختيار برترين موجودش يعني انسان قرار داده است اين حرف را ميتوان از تاکيد آن فرشته بر زمين فهميد و اين که وقتي ذوالقرنين فهميد که چشمه ي آب حيات در زمين قرار دارد بسيار خوشحال گرديد)
ذوالقرنين با شنيدن اين جمله بسيار خوشحال گرديد و در صدد پيدا کردن آن بر آمد.وي تمام علماء و فقهاي آن زمان را جمع کرد تا از آب حيات سراغ گيرد چون آن مجلس تشکيل گرديد گفت:اي مردم خردمند و آگاه آيا شما از کتابهاي پيغمبران و اخبار کهنه و دانشمندان خبري داريد که چشمه ي حيات خدا در کجاي زمين است؟
صحبت ها شد جوابهاي مثبت و منفي بسيار داده شد.جواني در گوشه اي نشسته و سخن نمي گفت او از فرزندان يکي از اوصياي پيغمبران بود.ذوالفرنين از مذاکرات آنها چيزي نفميد از اين جوان پرسيد:آيا تو اطلاعي داري؟گفت اي پادشاه علم اين موضوع نزد من است.او شاد شد و از تخت پايين آمده و آن جوان را نزد خود نشانيد و با او تفقدي کرد و سر تا پا گوش شد تا به حرف هاي او گوش نمايد.

آن جوان گفت:من درصحيفه ي آدم که از آسمان بر او نازل شد مطالبي خوانده ام که منظور تو در آنست. روزي که اسماء همه چيز به آدم تعليم و نام و نشاني تمام چشمه ها و درختان مانند ساير چيزها در صحيفه آدم نوشته شد به او دادند و من در آن صحيفه خوانده ام که چشمه اي خداوند در زمين خلق فرمود که آن را آب زندگي ((عين الحيوه)) گويند و اراده حق بدان چنين تعلق گرفته است که هر کس توانست از آن چشمه بياشامد هميشه زنده و جاودان خواهد بود و آن چشمه در تاريکي ظلمات است که انس و جن در آن جا راه نيافته است. ذوالقرنين گفت: اي جوان آيا تو ميداني آن ظلمات و آن چشمه کجاست؟ جوان گفت:آري در کتاب حضرت آدم (ع) خواندم که در سمت مشرق زمين است.ذوالقرنين شاد شد و دستور داد در اطراف کشور تمام حکما و اشراف و علماء و فقهاء را جمع کنند تا تعداد آنها به هزار حکيم و دانشمند رسيد و دستور داد مهياي سفر شوند و تمام وسايل سفر را فراهم کرده و به طرف طلوع خورشيد حرکت کردند.
شايد آن زمان در مورد کرويت زمين چيزي نمي دانستند و اگر هم ميدانستند مورد توجه و دقت قرار نمي دادند که هر چه بروند در سطح کروي زمين قدم ميگذارند.به هر حال آنها اين راه نا محدود را در مدت دوازده سال طي کردند تا به اول ظلمات رسيدند.دوستان عزيز شايد شما هم مثل من دچار شک و ترديد در مورد اين قضيه شويد که اين داستان شبيه به افسانه ها و يا رمان هاي نويسندگان مي باشد ولي وقتي من فهميدم که نام ذوالقرنين در تورات و قرآن به مراتب برده شده و همچنين با توجه به احاديث و روايات حکايت شده از پيامبر اسلام و اوصياي ايشان اين شک و ترديد بيخود در من ازبين رفت و تبديل به يقين شد به زودي زود اگر خدا بخواهد تفسير کاملي رو به همکاري شما دوستان در مورد اين قضيه خواهم نوشت و از شما دوستان عزيز هم درخواست دارم که اگر شما هم اطلاعاتي راجع به ذوالقرنين و چشمه ي حيات با ذکر منابع و مئواخذ داريد در قسمت نظرات و يا از طريق ايميل به ما ارسال کنيد تا دوستان ديگر هم از اين مطالب سودمند استفاده داشته باشند.
چنانچه از مفهوم اخبار و احاديث مربوطه و آنچه در مطالب تاريخي به دست مي آيد معلوم ميشود تاريکي ظلمات محل چشمه ي حيات از نوع تاريکي شب و روز و تاريکي در افق نبوده است.
در کنار ظلمات مسکن گرفتند لشکر خود را در آنجا مستقر نمود حکماء و دانشمندان را پيش خود فراخواند و گفت:اي خردمندان و عقلاي قوم من قصد بر آن دارم که اين ظلمات را طي کنم تا به آب حيات برسم.همه تعظيم کرده و گفتند:تو کاري ميخواهي بکني که هيچکس قبل از تو نکرده و هيچکس پس از تو معلوم نيست چنين تصميمي بگيرد راهي که تو در پيش گرفته اي پيغمبران و رسولان نرفته اند و پادشاهان و پيشوايان نيز به فکر آن نبوده اند. ذوالقرنين گفت:من ناگزيرم که اين راه را بپيمايم.گفتند ما ميدانيم که اگر تو ظلمت را طي کني به حاجت و مقصود خود ميرسي بدون اينکه هيچ گونه مشقتي بر تو وارد آيد اما از اين ميترسيم در ظلمات به تو آسيبي رسد که سبب هلاکت تو و يارانت گردد.
در موقع رفتن رو به به دانشمندان کرد و گفت:اي خردمندان بگوييد بدانم از حيوانات کدام يک نور ديده اش قوي تر و بيناييش بيشتر است. گفتند ماديان باکره از ساير حيوانات دوربين تر است. دستور داد شش هزار ماديان باکره انتخاب کردند و از اهل علم شش هزار نفر را انتخاب کرد به هر کدام يک ماديان سپرد و حضرت خضر(ع) را سر کرده ي دو هزار سوار لشکر نمود و مقدمه ي لشکر خود قرار داد.
در اين موقع به آنها دستور داد که وارد ظلمات شوند و خود با چهار هزار نفر پشت سر آنها حرکت کرد و قبلآ به آنها وصيت کرد که اگر من در اين ظلمات گم شدم يا يکديگر را نديديم تا دوازده سال در انتظار من باشيد اگر بيش از آن طول کشيد برگرديد و متفرق شويد و به شهرهاي خود مراجعت کنيد.
خضر که خاله زاده ي او بود گفت:اي پادشاه....ما در ظلمت ميرويم و يکديگر را نميبينيم اگر يکديگر گم کرديم چگونه بيابيم.ذوالقرنين دانه ي سرخي به او داد که روشني آن مانند شمع فروزان بود. گفت:هرگاه يکديگر را گم کرديد اين دانه را بر زمين انداز و چون برزمين افتد صدايي مهيب از آن بلند خواهد شد و به سوي آن صدا همه جمع شويد. خضر دانه سرخ را گرفت و به سوي درون ظلمات داخل شدند.
روزي در آن ظلمات خضر(ع) صداي رودخانه اي را شنيد رو به اصحاب خود کرد و گفت:در اينجا بايستيد و از اينجا حرکت مکنيد.خضر از اسب پياده شد و به طرف آن رودخانه به راه افتاد آن دانه را در جايي انداخت تا صدا کنيد و نور از آن ساتع شود. دانه به رودخانه افتاد و صدا نکرد.خضر بيمناک شد که مبادا صدا نکند و آنها نفهمند و آن دانه ي قيمتي هم از دست رفته باشد. چون دانه ي سرخ به ته آب رسيد صدايي از آن بلند شد و روشنايي پديد آمد خضر از پي روشنايي رفت تا که چشمه اي ديد که آبش از شير سفيدتر از ياقوت صافتر و از عسل شيرين تر بود.مقداري از آن آب خورد و جامه هاي خود را بيرون آورد و در آن آب غسل کرد و لباس پوشيد و آن دانه را برداشت و با استفاده از آن راه بازگشت را پيدا کرد و به طرف اصحابش رهسپار گرديد. ذوالقرنين پس از خضر بدان مکان رسيد اما اثري از آن چشمه نيافت.....

در حديثي از علامه مجلسي نقل شده:
ذوالقرنين به طلب آب حيات حرکت کرد تا به محلي رسيد که سيصد و شصت(360) چشمه در آن وجود داشت حضرت خضر(ع)-سرکرده و رييس چرخ و ارابه هاي خود-را احضار کرد و 360 نفر را انتخاب نمود و به هر يک ماهي نمک آلودي داد و گفت: به ترتيب برويد و اين ماهي ها را در چشمه ها بياندازيد و بشوييد ولي هيچکس ماهي خود را درون چشمه اي که ديگري ماهي خود را در آن انداخته نياندازد.
همه رفتند هر يک ماهي خود را درون چشمه اي انداخت خضر هم ماهي خود را درون چشمه اي انداخت ماهي فورآ زنده شد.خضر مقداري از آن آب خورد و لباس خود را بيرون آورد و در آن غسل نمود و خواست که آن ماهي را بگيرد اما آن را نيافت.همه برگشتند ذوالقرنين فرمان داد ماهي ها را بگيرند چون شمردند ديدند که يک ماهي کم است.خضر گفت که آن ماهي دست من بود در آب انداختم زنده شد و چون از آب خواستم بخورم ماهي از دستم رفت و ديگر او را نديدم(معلوم نيست اون ماهي الان کجا هست ولي هر جا که هست خوش به حالش که از آن آب خورده و تا آخر هم زنده هست به هر حال) ذوالقرنين گفت آن چشمه ي حيات نصيب تو بوده است. وي هر چند در جستجوي آن چشمه برآمد اما آن را نيافت.
همانطور که شما هم متوجه شديد اکثر حکاياتي که در مورد آب حيات گفته ميشود اغلبآ با يکديگر متفاوت ميباشند ولي در کل همه ي اين داستان ها به يک امر مشترک ميرسند و به يک نقطه ي مشترک اشاره ميکنند و آن هم اينکه تنها کسي که توانست از اين آب بياشامد حضرت خضر(ع) بوده است.. و آن حضرت هم اکنون زنده صحيح و سالم و قبراق ميباشند ولي از نظرها غايبند و تا هنگامي که نفخه صور دميده ميشود آن جناب زنده خواهد بود.
در احاديث معتبر آمده است که حضرت خضر(ع) به استقبال جنازه ي حضرت اميرالمئومنين علي بن ابي طالب (عليه اسلام) آمده است و حسنين (عليه السلام) را تسليت و تعزيت گفت و آن ها را به قبري که حضرت نوح (ع) سالها پيش براي آن جناب تهيه کرده بود راهنمايي کرد.همچنين آمده است که پيامبر عظيم الشان اسلام حضرت محمد مصطفي صل الله عليه و آله و صلم صداي حضرت خضر(ع) را ميشنيده اما نمي توانسته است ايشان را ببينند.سيد بن طاوس روايت کرده که حضرت خضر و الياس (ع) همه ساله در موسم حج شرکت ميکنند. و همچنين گقته ميشود که اين دو پيامبر{حضرت خضر و الياس (ع)}همه روزه به هنگام غروب آفتاب نزد ياجوج و ماجوج(بعدآ اگر خدا بخواهد در اين مورد مطالبي رو خواهم نوشت) ميروند و آن ها را از آمدن به اين طرف سد و کندن لايه هاي آهني آن باز ميدارند.
اما اگر اکنون کمي تامل کنيم و به عمق اين موضوعات نگاه و آن ها را سر هم کنيم شايد بتوان آدرسي و يا نشانه اي از اين چشمه ي خدادادي و با ارزش پيدا کنيم.
چشمه آب حيات در کجا قرار دارد؟
همانطور که گفته شد چشمه ي آب حيات در ظلمات قرار دارد. بايد ديد که منظور از ظلمات چه بوده است. و يا اينکه آيا ما در کره ي زمين سر زميني به نام سرزمين ظلمات يا تاريکي ها داريم يا خير.
برخي از عالمان مسلمان بر اين عقيده هستند که(همانطور که گفتم) ظلمات در اين جا به تاريکي شب و يا روز اشاره نمي کند بلکه اين تاريکي اشاره به جهل و ناداني و نا آگاهي انسان از علم ميکند.منظور از ظلمات جهل ميباشد و منظور از آب حيات علم است که حضرت خضر(ع) دارا بود.
عده اي ديگر هم بر اين عقيده هستند که آب حيات در کوهي به نام کوه قاف (ق) و يا اطراف آن قرار دارد به اطلاعاتي ويکي پديا دايره المعارف آزاد در مورد اين کوه به ما ميدهد تو جه فرماييد:
قاف نام کوهي است افسانهاي و بلند که گويند گرداگرد زمين را پوشانده و خورشيد از پشت آن طلوع ميکند. در افسانهها آمده است که خورشيد شبها را در چاهي پشت کوه قاف مي گذراند. کوه قاف مکان چشمه آب حيات نيز ذکر شده و در ادبيات کنايه از دورترين نقطه جهان است. پيشينيان کوه قاف را ميخ زمين ميدانستند. جنس آن را از زمرد سبز نوشتهاند و به باور آنها کبودي آسمان همان روشنايي زمردين است که از اين کوه بازميتابد وگرنه آسمان در اصل از عاج سپيدتر است. در کوه قاف هيچ آدمي زندگي نميکند. در کوهپايه آن دو شهر قرار دارد، يکي در شرق آن به نام جابلقا و ديگري در غرب آن به نام جابلسا. فاصله کوه قاف تا آسمان به اندازه قد انسان است. پژوهشگران نام و جايگاه کوههاي قفقاز را الهامبخش پديد آمدن اين افسانه دانسته اند. برخي نام پنجاهمين سوره قرآن «ق» را مربوط به اين کوه ميدانند.

ختم کلام :
چندي قبل در رسانه اعلام شد که محققان هورمون طول عمر انسان را کشف کردند. اين هورمون طول عمر سلولهاي بدن انسان را مشخص ميکند.محققان اميدوارند که بتوانند با انجام تحقيقات و آزمايشات گوناگون طول عمر انسان را بيشتر کنند. آنها حدس ميزنند که بتوانند عمر انسان را در حدود بيست سال بيشتر و بالاتر ببرند.شايد در آينده اي نزديک بتوان طول عمر انسان را به حدي زياد کرد که بتواند نوه و نواده و....اش را ببيند.
همانطور که يکي از چهارده معصوم درست نمي دونم امام صادق(عليه السلام) بودند و يا حضرت محمد صل الله عليه و آله فرموده اند:
در آخرالزمان,طول عمر شيعيان(توجه داشته باشيد شيعيان) به حدي طولاني خواهد بود که تا آنها هزار نفر از نسل خودشان را نبينند از دنيا نخواهند رفت. شايد به دليل پيشرفت همين علومي که من در بالا به آن اشاره کردم باشد.
مطمئنآ آب حيات با استفاده از ترکيبات پيچيده ي خود,باعث طول عمر سلولهاي داخلي انسان ميشود شايد روزي بشر توانست آب حيات را خود کشف و ترکيبات داخل آن را بدون وجود مقداري از آب حيات که آن را زير ميکروسکوپ قرار دهد و آزمايش کند به دست آورد و تکنيک ساخت آن را خود به کف گيرد.
راستي بايد يک چيزي را بگويم که فراموش کرده بودم:
از حضرت محمد(صل الله عليه و اله) روايت شده است که: هرگاه نام خضر را ميبري و منظور تو از خضر همان خضر نبي است هر آينه بايد بر او سلام کني چرا که او در کنارتوست مي بيند و ميشنود امام ديده نميشود(يعني هر گاه نام حضرت خضر را ميبري او کنار تو خواهد آمد)
به نظر خودم آب حيات بايد در کشور افغانستان باشد.چرا؟
چون همانطور که گفته بودم آب حيات در مشرق زمين ميباشد و کشورهاي مشرق زمين عبارتند از کشورهاي افغانستان ايران چين ژاپن و بسيار کشورهاي ديگر. اگر ما اين طور در نظر بگيريم که آب حيات در يک غار قرار گرفته شده باشد اکثر غارهاي کشورهاي شرق کشف و پيدا گرديده اند به جز يک کشور آن هم افغانستان. در اين کشور غارهاي بسياري وجود دارد که به دليل وجود شايعه و خرافه هاي بسيار و همچنين کمبود وسايل و ابزار آلات مناسب اکثر آنها کشف نشده اند و هيچ کس جرات نميکند که داخل غارهاي اين مملکت شود و اين غارها را کشف نمايند. براي مثال به يکي از اين خرافه ها توجه کنيد:ميگويند که روزي گربه سياهي را درون غاري که سالها بود مردم از آن دوري ميجستند وارد کردند تا ببينند چه ميشود. چنين کردند و وقتي گربه از آن طرف ديگر غار سر در آورد(شايد از همين طرفي که رفته بوده برگشته به هرحال) رنگش کاملآ تغيير کرده و از سياه به سفيد تبديل گشته است.(کي ميدونه شايد هم واقعي باشه!!!!)
حالا بد نيست اين رو هم بگم که در داخل (توجه کنيد در داخل) يکي از کوههاي اين کشور شهري باستاني قرار دارد و اين طور که شنيده ام کسي تا به حال داخل آن را نديده است و مردم هم يکديگر را از رفتن به آنجا نهي ميکنند. خلاصه عجايب زيادي در افغانستان وجود داره اما به دلايلي که بالا عرض شد و شايد دلايل ديگري که من هم نميدونم اکثر آنها دست نخورده باقي مانده. براي مثال به يکي ديگر از اين عجايب دقت کنيد: همانطور که شما هم قضيه ي مثلث برمودا را شنيديد براي دوستاني که نمي دانند ميگويم که اين مثلث که تقريبآ در آمريکاي مرکزي و در آب قرار دارد هر چيزي که از روي آن گذر کند را به سمت خود ميکشاند و آن را غرق مينمايد نمونه ديگري هم از اين جور قضايا در جاهاي ديگر دنيا نيز به چشم ميخورد مثل درياي شيطان اما از همه عجيب تر و جالب تر همين مثلث برموداست که ترسناک جلوه ميکند. بعضي ها ميگويند که اين مثلث دست پرورده ي خبرنگاران ميباشد که آن را بزرگ جلوه داده اند به هر حال بحث ما که سر مثلث برمودا نيست , در افغانستان خشکي وجود دارد که کاري درست شبيه به کار اين مثلث را انجام ميدهد اما با يک تفاوت آن هم اينکه اين تنها خشکي در زمين هست که کار مثلث برمودا را انجام ميدهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر