۱۳۹۷ مهر ۲۴, سه‌شنبه

حكايت مرتاض هندي و تسخير جن توسط يك نوجوان

تسخير جن توسط يک نوجوان
عارف کامل شيخ جعفرمجتهدي (ره) حتي در نوجواني ،اجنه را تسخير 
مي کرده و اجنه از ايشان اطاعت ميکردند. خود ايشان نقل کرده اند که 
من در همان آغاز نوجواني شروع به تهذيب نفس و خود سازي و 
تقويت اراده نمودم و در قبرستان متروکه شهر تبريز که يکي از 
قبرستان هاي بسيار مخوف ايران به شمار ميرود ورعب ووحشت
عجيبي بعد از استيلاي شب به خود مي گيرد،قبري حفر نموده ودر 
آن،شب را تا به صبح به اعمالي که در فکر وذکر خلاصه مي شد
سپري مي نمودم و چون بسيار دوست داشتم به بينوايان ومستمندان
کمک کنم وزندگي آنها را از فقر و تنگ دستي نجات بخشم ،سعي و
تلاش بسياري مي نمودم تا معمّاي لا ينحل کيميا به دست من حل
گردد،لذا قسمتي از سرمايه ي پدري را در اين راه صرف نمودم 
ولي به نتيجه اي نرسيدم اما چون اين کوشش من همراه با توسلات
شديد بود ،يک روز هنگامي که مشغول انجام ترکيبات شيميايي بودم
نا گهان سروش آسماني به من نداء در داد :((جعفر! کيميا،محبت ما 
اهل بيت است ،اگر به دنبال آن هستي قدم بگذار وثابت باش)).با
شنيدن آن نداي غيبي هدف ومسير زندگي ام به کلّي دگرگون شد
و بر آن شدم تا به جاي تسخير جن و انس وملک وغيره واکتساب
کيميا و علوم غريبه و کشف نيروهاي نامرئي به دنبال حقيقت 
.هميشه جاويد وپاينده يعني محبت و دوستي ائمه ي اطهار(ع)بروم
تا آن روز و قبل از شنيدن آن هاتف غيبي و نداي ملکوتي موفق 
شده بودم بسياري از نيروهاي طبيعت را تحت فرمان درآورم،به
طوري که در هر محفلي حضور داشتم،عده اي از جنيان حاضر 
بودند و دستوراتي که به آنها مي دادم اطاعت مي کردند.
درآن ايام در يکي از اتاق هاي طبقه فوقاني منزل پدرم در شهر 
تبريز زندگي مي کردم.در آن اتاق،ظروف قديمي زيادي وجود 
داشت،از آن جمله دو عدد ظرف مرغي عتيقه شبيه به هم و 
بسيار گران قيمت که در دو طرف آن،آئينه قرار داشت. يک
روز که از خانه خارج شده بودم،مادرم براي نظافت و سر 
و سامان دادن وارد اتاق شده و متوجه مي شود که يکي از 
ظرفهاي کنار آئينه نيست!او گمان ميکند که من آن ظرف را بخاطر 
تهيّه مواد شيميايي جهت به دست آوردن کيميا فروخته ام.هنگامي
که به منزل بازگشتم،با لحني شديد به من گفت:جعفر!چرا اسباب منزل 
را مي فروشي؟ در جواب گفتم:من چنين کاري نکرده ام.مادرم گفت:يکي
از ظرفهاي کنار آئينه نيست!به ايشان گفتم شايد ظرف را در جاي
ديگر قرار داده باشم،سپس به اتاق رفتم وديدم که يکي از ظرفها در
جاي خودش نيست،فهميدم که ناپديد شدن ظرف توسط اجنه انجام گرفته 
لذا فوراً مامور وموکّل مخصوص جني را احضار کرده واز او 
پرسيدم کاسه مرغي را به کجا برده ايد؟
او در جواب گفت:اوصاف اين يک جفت کاسه قديمي را براي پادشاهمان
بيان کرده بوديم و او علاقه شديدي به ديدن آنها پيدا کرد،لذا امر
کرد يکي از آنها را نزدش ببريم و بعد از مشاهده برگردانيم.به
او گفتم يک نماز مستحبي دو رکعتي مي خوانم اگر تا پايان نماز،ظرف
در جاي خود نباشد  شما را به شدت تنبيه کرده و خواهم سوزاند
مشغول نماز شدم، در تشهد نظر به طاقچه انداختم و ديدم ظرف در جاي 
خود قرار گرفته است، آنگاه مادرم را صدا کرده و گفتم:ظرفهاکه
در جاي خود مي باشد. 
مرتاض هندي
غيرازاولياء الهي،افراد ديگر هم مي توانند جنيان را تسخير نمايند.
در کشور هندوستان افراد رياضت کشي وجود دارند به نام مرتاض که 
آنان قدرت تسخير جن را دارند،البته از اين تسخير براي رسيدن به 
ماديات و کسب شهرت استفاده مي کنند.شيخ رازاني در ترجمه تفسير 
مجمع البيان قضيه اي از تسخير جن مرتاضين را اين چنين نقل فرموده:
حکايات بسياري در اين موضوع (تسخيرجن)ازموثقين شنيده شده از جمله
آن حکايت ها داستاني است که در ماه رجب سال1398هجري قمري يکي
از فضلا و نويسندگان گرامي حوزه ي علميه قم از مسافرت و مشاهداتش
در هند حکايت نموده است.آن فاضل گرامي گفته:از جاهاي ديدني هند،
شهر بنارس ورودخانه گنگ مي باشد که تا حدّپرستش مورد احترام
هنديان است.در آنجا آدرس مرتاضين هند راپرسيدم که مرا به مرکز
تجمع مرتاض ها راهنمايي نمودند.به آنجا رفته وپس از معرفي خودم
به رئيس مرتاضين گفتم،من مسلمان و عالمي از ذّريه پيغمبراسلام(ص)
هستم.به من اجازه داد تا به خانه مرتاض هاوارد شوم،پس از ورود به 
آن مکان،انواع رياضت هاي شاقه وبسيار سخت مرتاضين را ديدم،به
مربي و رئيس مرتاضين گفتم:آيا شما مي توانيد جنيان را تسخير کنيد؟
او خنديد وگفت:اين کار خيلي ساده است،گفتم:از اين شاگردان شما کسي
هست که بتواند اجنه را تسخير کند؟گفت:آري آن شخص (اشاره به يک
مرتاض کرد)مي تواند و آنکه نزديک او نشسته جن اوست،بااجازه بزرگ
مرتاضين نزد آن مرتاض رفتم و با دقت جن او را نگاه کردم وبه چشم
وپاي او بيشترتوجه کردم تا ببينم آيا چشم او دراز وپايش مثل حيوانات
سُم دارد؟زيرا مشهور است که جنيان چشم عمودي و پايشان سم دارد،
پس از مشاهده جن ديدم که بسيار بد قيافه و زشت است اما سم نداشت و چشمش هم دراز نبود،مشکوک شدم
که آيا واقعاً اين شخص جن است يا هندويي بد قيافه مي باشد؟در اين فکر بودم که مرتاض تسخير کننده
گفت:مگر شما نمي گوئيد:
((الجن يتشکل باشکال مختلفه الاّالانبياءوالائمه المعصومين عليهم السلام))
((جن به صورتهاي مختلف ظاهر ميشود مگر پيغمبران و امامان)).
آن لحظه در فکر بودم که يک نفر تاجر از شهر لنکهو آمدوبه آن مرتاض گفت:دزدها تمام کالا وهستي
مرا به سرقت بردند،ه اند،اموالم را برايم پيدا کن،مرتاض بزرگ گفت اگر ما بخواهيم اين کار را بکنيم
هر روز هزاران نفر براي يافتن اموال سرقت شده به ما مراجعه ميکنند و از کارهاي اصلي مان باز
مي مانيم.آن تاجر بعد از آن که بسيار التماس کرد،مرتاض گفت:براي بار اول و آخر مالت را پيــــدا
مي کنيم،ولي بعد از اين نه خودت ونه کس ديگر راجع به پيدا شدن اموال مسروقه مراجعه نکنند و به
 آن مرتاض مسخر جن گفت:به جنّت بگو مال اين شخص را پيدا کند.پس آن مرتاض رو به جنّش کرد
و گفت:مال اين تاجر را پيدا کن، گفت:پس از اين دستور ديدم دهان آن جني باز شد و آتش مانند لوله ي
گاز بر افروخته شده از دهانش بيرون آمد.من ترسيدم بسوزم،به همين علت چند متري از آن جن فاصله 
گرفتم و پس از چند دقيقه ديدم جن رو به مرتاض تسخير کننده اش کرده و چيزي گفت: 
سپس آن مرتاض گفت:جنم مي گويد مال را پيدا کردم،نياز آن را بده.فوراً تا جر هندي دويست روپيه
هندي به او داد،پس از آن،مرتاض جن گير گفت:جنم مي گويد در فلان خيبابان لکنهو کوچه اي هســـت،
انتهاي آن کوچه انباريست که آن انبار دو در دارد،همه ي کالاهاي تو را آنجا پنهان کرده اند و در پي 
سرقت ديگري رفته اند،وقتي به لنکهو برگردي مي تواني اموالت را صاحب شوي،چون آن ها دو روز
ديگربه آن انبار خواهند رفت و اين کليد آن انبار مي باشد،ديدم کليدي را به آن تاجر داد و من فوراً
متوجه آيه ي شريفه ي قرآن در سوره ي نمل شدم که در آن آيه خداوند متعال فرموده:
((قالَ عِفريت مِنَ الجِنّ اَنا آتيک بِه قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک))
عفريتي از جنيان گفت من تخت بلقيس را برليت از شهر سباء مي آورم ،پيش از آن که از جايت برخيزي
چراکه ديدم آن جن کليد انبار کالاهاي آن مرداهل لنکهورادريک لحظه ازجيب دزدان هندي از مسافتي
بسيار دورحاضر کرده وبه دست آن شخص داد مسافت ميان شهر بنارس و شهر لکنهو کمتر از شهـــر
سباءوشام نيست.
البته تسخير جني که اولياء خدا دارند با تسخير جن توسط انسانهاي کافر وفاسق تفاوت بسياري دارد
زيرا اولياء الهي با انجام بعضي عبادات وخواندن ادعيه به آن مرحله مي رسندوتسخيرآنان به اذن الله
 مي باشدمثل تسخير جن توسط حضرت سليمان.ولي فسّاق و ساحران از نيازها وقرباني هاي ناروا
و همچنين از طريق معصيت خداوند،توجه و علاقه ي شياطين واجنّه فساق را به خود جلب مي کنند
که از جمله ي آن افراد،مرتاض هاي هندي ميباشند که با انجام اعمالي کثيف و خلاف عفت به 
قدرت هاي روحي فوق العاده اي مي رسند،البته انسان هاي عادي هم از راههاي صحيح مي توانندبه 
تسخير اجنه دست پيدا کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر